- محمدحسین
- دوشنبه ۹ مرداد ۹۶
- ۱۳:۳۴
- ۸ نظر
نام موسیقی : "Careless Whisper" (ترجمه شده با عنوان "نجوای بی پروا" یا "سخن نسنجیده")
خواننده : George Michael
سال ضبط : 1984
سبک : پاپ ، R&B
رتبه ها : اینجا ببینید
زمان : 5:04
لئون : این کارو نمیگیرم.
ماتیلدا : چرا؟
لئون : خیلی سنگینه.
ماتیلدا : خیلی خب.
وسایلت رو یه روز بهم قرض میدی؟
لئون : من هیچ وقت چیزی قرض نمیدم اما تو هنوز تفنگت رو داری، از اون استفاده کن. فقط یه لطفی بهم بکن و از پنجره به بیرون شلیک نکن.
ماتیلدا : چرا اینقدر با من بدی؟
مردمو وحشیانه میکشی و برات مهم نیست اما با اون عوضیایی که خونوادمو کشتن کاری نداری؟
لئون : انتقام کار خوبی نیست، باور کن.
بهتره بیخیال شی
ماتیلدا : بیخیال بشم؟
اونم بعد از اینکه خطی رو که دور جنازه برادرم کشیدن دیدم.
ازم انتظار داری فراموش کنم؟ میخوام اون عوضیا رو بکشم مخشونو بترکونم
لئون : وقتی یکی رو بکشی هیچی دیگه مثل قبل نیست. زندگیت برای همیشه عوض میشه، بقیه زندگیتو باید با یه چشم باز بخوابی
ماتیلدا : خوابیدن برام مهم نیست لئون. من یا عشق رو میخوام یا مرگو ...
من میگم که این دیوارا یه جورایی مسخره ان
اول از اونا بدت میاد
بعد بهشون عادت میکنی
یه مدتی هم که بگذره یه جوری میشه که بهشون وابسته میشی
مورگان فریمن، رستگاری در شاوشنک
اصلا نه سن و سالی دارم که با شنیدن این سریال بگویم "یادش بخیر، چقدر زود گذشت" و نه این سریال را درست و حسابی دیدم. من دو سال پیش این سریال زیبا را از شبکه تماشا دیدم که مسئولین این شبکه هم واقعا دستشان درد نکند! 92 قسمت شده بود 55 قسمت! به عنوان قسمت آخر هم حداقل قسمت نود و دوم را پخش نکردند! اما با همه اینها این سریال مرا شیفته خودش کرد، اصلا آرامش عجیبی داشت. ماجراجویی های سارا، غرورِ هتی کینگ، مهربانی خاله الویا، رفتار های موذیانه فلیکس، رفتار های ارباب منشی فلیسیتی، کله شقی های دایی الک، گوشه گیری جاسپر دیل و عشق زیبای گاس که وقتی در سفر دریایی اش نابینا شد، دیگر به سراغ فلیسیتی نرفت تا اون گمان کند که گاس مرده و با زندگی در کنار فردی دیگر خوشبخت شود. اصلا سریال های رمانتیک را دوست ندارم اما این سریال ...
فیلم پاپیون داستانِ تلاش و مبارزه برای بدست آوردن آزادی است که بر اساس واقعیت ساخته شده است. پاپیون یعنی پروانه و پروانه نماد آزادی و رهایی است، این موسیقی هم به طور واضح گویای همین است.
واقعا یه شاهکاره و به شدت پیشنهاد میشه.
کاب : من باید برگردم خونم، این تنها چیزیه که برام مهمه.
آریادنی : چرا نمیتونی برگردی به خونت؟
کاب : چون اونا خیال میکنند من همسرم رو کشتم.
متشکرم.
آریادنی : برای چی؟
کاب : برای اینکه نپرسیدی این کارو کردم یا نه!